گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

عیدی های مامان

مامانم هنوز رسم زیبای عیدی دادن رو تمام و کمال اجرا می کنه. وقتی چند روز قبل از عید باهم هستیم میریم خرید و برای خواهر زاده های خودش و بقیه بچه های فامیل که می دونیم حتما به دیدنش میان عیدی می خره. وقتی کوچک بودم عیدی گرفتن از دست بزرگترهای فامیل به خصوص خاله هام خیلی خوشحالم می کرد. هنوز هم عیدی گرفتن رو دوست دارم به خصوص که فرزاد و مامانم عیدی های خوبی به من میدن یادمه ۵ ساله بودم و خاله منیر برای من یه ست لباس پرستاری خریده بود و برای نوید یه ست لباس زورو ! هنوز لذتش زیر زبونمه بچه های اطرافمون اینقدر همه چی دارن که دیگه هیچ هدیه ای خیلی خوشحالشون نمی کنه. با هر وسیله ای چند بار ور می رن و بعد میندازنش یه گوشه. امسال از کوچکترین پسر عمه ام پرسیدم عیدی چی گرفته و وقتی گفت پدر و مادرش پارسال و امسال چه هدیه هایی براش خریدن مغزم سوت کشید. به نظر خیلی هم قدردان نمی رسید، زمونه خیلی عوض شده.

سفر زنجان

سفر یه روزه ای داشتیم به شهر زنجان. فکر نمی کنم تمام شهر را دیده باشیم اما غیر از تماشای مردان نمکی به نظرم شهر چیز خاصی نداشت. با خودم فکر می کردم این شهر مرکز استانه و برای سالها قزوین زیر مجموعه این شهر بوده!!! شهر به نظرم فقیر و محروم می رسید. سردسیر و بادخیز بود. نظم خاصی در ساخت و ساز خونه ها دیده نمی شد. غذای سنتی شون نثار پلو بود که من امتحان کردم و راستش خوشم نیومد. شبیه زرشک پلو بود که خلال هویج پخته شده هم داشت و اصلا لذیذ نبود.  مردم هم مثل بقیه مردم کشور چهره شادی نداشتند. کلا  امسال عید کشورمون به عید نمی موند.

 منظره دشتهای مملو از کیسه های پلاستیکی از جلوی چشمم کنار نمیره. چالش زباله های پلاستیکی برای کشورهای جهان سوم  عمیق تر از جاهای دیگه ست. خیلی وقته ذهنم به این  مساله مشغوله. این بیشتر بهم انگیزه میده که روی پروژه تحقیقاتیم کار کنم. امیدوارم در آینده بتونم گامهای بیشتری برای حل این مساله بردارم و کمکی به وضعیت محیط زیست بکنم.

عیدی طبیعت

سیل بی سابقه چهره عید ۹۸ رو دگرگون‌کرده. قرار بود حداقل در این چند هفته عید مردم دور از ترافیک و شلوغی و مسائل روزمره کمی آرامش داشته باشند که اونهم جاش رو داد به وحشت و اضطراب  و غصه ):

سال  نو خورشیدی مبارک!

روز اول سال جدید رو با پیاده روی و نرمش شروع کردیم.  هوا خوب و مطبوعه و به نظرم پر کردن ریه ها از این هوای تمیز  و کمی حرکت دادن به ماهیچه ها و مثبت اندیشی بهترین کاریه که میشه کرد. بعد از پیاده روی ، برای اولین بار در عمرم قهوه ترک دم کردم. دست دختر خاله ام درد نکنه با قهوه ای که برامون از ترکیه آورده بود. من که کیف کردم.☺️❤️

پایان سال خورشیدی

تا پایان سال خورشیدی چند ساعتی بیش نمونده. سال ۹۷ پر بود از وقایع تلخ و شیرین. تلخ ترینش از دست دادن خاله منیر بود و شیرین ترینش تغییر بزرگی که من در کارم دادم.  امسال افتادم رو دور خوندن کتابهای بسیار زیبایی از ادبیات معاصر و این کار داره بهم از خیلی جهات کمک می کنه.

امیدوارم سال جدید وقایع شیرینش بیشتر از تلخی هاش باشه. اول از همه سلامتی برای نزدیکانم رو آرزو می کنم و دوم دعا می کنم که وضع معیشتی هموطنانم بهتر بشه.آمین.