گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

سفرنامه مالزی ۴

بارها گفته ام که آسیا رو خیلی دوست دارم : هم مردمش برام تازگی دارند ، هم تاریخ داره، هم طبیعت و هم غذاهای خوشمزه. برای کسی مثل من که شاغله و از خوردن هفتگی دست پخت مادر و خاله و عمه محرومه، سفر رفتن و تعطیل کردن آشپزخونه یه نعمته که بابتش مرتب خدا رو شکر می کنم. تو سفر مالزی چندین و چند آشپزخونه مختلف رو از هندی و چینی و تایلندی و غیره رو امتحان کردیم . میوه ها و سبزیچات هم تنوع زیادی داشتند. شاید اگر من تو آسیا زندگی می کردم گیاه خوار یا حتی وگان می شدم از بس که تنوع زیاده. 

ما یک روز رو اختصاص داده بودیم به بازدید از جنگلهای تامان نگارا. راه زیادی رو باید با ماشین می رفتیم تا برسیم به جنگل و چه کار خوبی کردیم که رفتیم. من تاحالا اونهمه درخت پالم یا نخل ندیده بودم! هوا به شدت شرجی بود و اگه ماشین کولر نداشت هلاک می شدیم. برای خوردن غذا هم نمی شد به هر رستوران محلی اعتماد کرد به خصوص که اغلبشون کولر نداشتند. به نقطه مورد نظرمون که رسیدیم یه پیاده روی ۱ ساعته کردیم و پشه هاهم تا جا داشت از خجالت ما درومدند. 

شب آخری که تو منطقه کامرون بودیم رفتیم یه رستوران هندی به پیشنهاد یه سایت توریستی. نسیم خنکی می وزید و ما کنار یه زوج ژاپنی نشسته بودیم. من بریانی وجی سفارش داده بودم و فرزاد قارچ ماسالا. اینقدر غذای ما رو دیر آورد که به غلط کردن افتاده بودیم. رستوران بر خیابون نبود و فکر می کنم اونهمه آدم مثل ما رستوران رو بر اساس امتیازی که تو سایت Trip advisor بهش داده  انتخاب کرده بودند. 


سفرنامه مالزی ۳

پایتخت مالزی برعکس تایلند جای به خصوصی برای دیدن نداشت و برای ما فقط نقطه شروع سفر بود. روز دوم سفر، کوالالامپور رو با هوای گرم و مرطوبش به مقصد ارتفاعات کامرون ترک کردیم. تنها جایی که بین راه درش توقف کردیم یه عبادتگاه بی نظیر بود. شب هنگام رسیدیم به Cameron Highlands که تمام سایتهای توریستی بهش اشاره کرده بودند و از نظر جغرافیای شمال پایتخت بود. آپارتمانمون رو مثل اکثر مواقع ازطریق ایر بی اند بی رزرو کرده بودیم.

همون طور که حدس زده بودیم اون منطقه در دست چینی ها بود و به طرز تاسف برانگیزی به طبیعت دست درازی کرده بودند. ساخت و سازهای بی رویه و مراکز توریستی بی ارزشی مثل باغچه های متعدد توت فرنگی و لوندر واقعا دل رو میزد. اما و اما قسمت دیدنی منطقه خوش آب و هوای کامرون مزارع چایش بود که ما رو شیفته خودش کرد.

اشتباهی که کردیم و اصلا توصیه اش نمی کنیم اقامت ۳ روزه در این ارتفاعات بود .


سفرنامه مالزی ۲

به تحربه یاد گرفتیم که موقعیت جغرافیایی هتل نقش تعیین کننده ای در کیفیت سفر داره. البته اونهم بستگی داره به اینکه شما ماشین در اختیار دارید یا نه؟ وسیله نقلیه عمومی در شهر مورد نظر چطوره؟ 

ما برای این سفر که برنامه ریزی نسبتا دقیقی داشت به ماشین احتیاج داشتیم، قبلا بوک کرده بودیم  و از فرودگاه کوالالامپور تحویل گرفتیم. هتل کوالالامپور در مرکز شهر قرار داشت و پیاده تا برجهای پتروناس شاید ده دقیقه راه بود و حتی از پنجره هتلمون هم دیده میشد. شب اول که رسیدیم رفتیم به سمت پتروناس و مال های اطرافش. یه منطقه جالب بین هتل و مراکز خرید بود که در واقع یه پارکینگ روباز به نظر میومد، ماشینهای اغذیه فروشی اون رو احاطه کرده و وسط محوطه رو میز و صندلی چیده بودند و شبیه یه فوت کورت روباز شده بود. گرما و رطوبت همه رو به سمت مراکز خرید می کشوند.


مالزی کشوری ست با اکثریت مسلمان. در همون لحظه ورود به یکی از مراکز خرید پایتخت متوجه شدم که هنوز تزیینات عید فطر رو جمع نکرده اند و این اهمیت عید که چند هفته ای ازش گذشته بود رو نشون میداد. پوشش خانمها هم درجات مختلف داشت اما همگی اگه روسری سرشون بود خیلی سفت و سخت بود و طبعا با نوع ایرانیش خیلی فرق داشت.


فردای اون روز تصمیم گرفتیم که بر خلاف همیشه از اتوبوسهای توریستی استفاده کنیم و یه بلیط  دو روزه بخریم. قبل از خروج از هتل از صبحانه بوفه هتلمون لذت بردیم و من تا جا داشتم صبحانه آسیایی امتحان کردم. غذایی که خیلی خوشم اومد شبیه کوفته برنجی به نظر میرسد که تو سبدهایی از جنس بامبو رو میز صبحانه می گذاشتند. وسط کوفته ها که خیلی سبک بودند و تقریبا مزه خاصی نداشتند یه جور سس خوش طعم از موجودات دریایی پر کرده بودند.


سفرنامه مالزی ۱

آسیا همیشه برای من جذاب و ناشناخته بوده است. این قاره کهن با سرگذشتی پیچیده و اسرار آمیز که مهد تمدن بشریت بوده را باید گشت و خواند و بویید و لمس کرد. حدود ۱۲ سال پیش برای بار اول از ایران خارج شدیم به مقصد هند. تازه اول راه بودیم و هنوز سفر کردن سخت و پر هزینه بود. بعد از آن یکبار هم سفر باکو پیش آمد و رفت تا دو سال پیش و سفر تایلند. سفر امسال به مالزی رو از ماه ژانویه برنامه ریزی کردیم. دلمون می خواست برویم آن طرفها. اول به اندونزی فکر کردیم اما بعد به مالزی و سنگاپور تغییر عقیده دادیم. 
سفر ما به مالزی در نیمه ماه جون از پایتخت مالزی و شهر کوالالامپور شروع شد. هوا حسابی گرم و شرجی بود. انتظار زیادی از شهر نداشتیم اما خوب فکر نمی کردیم که هایلایت شهر برج های دو قلوی پروناس باشند و تمام. وجود مراکز خرید متعدد توجیهی غیر از گذران وقت در هوای مطبوع نداشت وقتی قیمتها در حد اروپا بود.