گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

روزهای کووید ۱۹: قسمت بیست و پنجم

قراره از اول جولای خیلی از قوانین مربوط به کووید آسون بشه. من البته اصلا خوشحال نیستم  چون می ترسم مردم رعایت نکنن و دوباره به سمت قرنطینه شدن برگردیم و این می تونه فاجعه باشه. ظاهرا خیلی از کمپانی ها و ادارات برنامه تغییرات پیش رو دارند و اوضاع اقتصادی خوب نیست. حس خیلی خاصی به این موضوع ندارم  و صبر می کنم تا ببینم چی میشه فعلا اینقدر کار داریم که متوجه گذشت شب و روز نیستیم. 


روزهای کووید ۱۹: قسمت بیست و چهارم

هفته ای که گذشت تابستون داشتیم یه تابستون گرم و مرطوب. بعضی روزها بعد از کار رفتیم قدم زدیم و بستنی خوردیم بعضی روزها توی خونه ولو شدیم. چیزی که این روزها ناراحتم می کنه اینه که میرم بیرون و می بینم که مردم نسبت به طبیعت و کوچه و خیابان بی اهمیت شدن و همه جا زباله می ریزن. شاید هم این شهرستان جدید اون قدرها تمیز نیست نمی دونم ولی این روزها بیشتر به نظرم میاد.

دیروز بعد از چندین و چند ماه رفتیم مهمونی و معاشرت کردیم. یادش بخیر زندگی قبل از کووید شیرین تر بود و میشد راحت یه دوست رو در آغوش کشید و فکر کنم قدرش رو ندونستیم. 

از هفته دیگه تعداد بیشتری از همکارها میرن سرکار.من همچنان هفته ای یک روز میرم. باید کماکان خیلی مراقب باشیم. این ویروس شوخی بردار نیست.

روزهای کووید ۱۹: قسمت بیست و سوم

با فاصله یک ماه دارم وبلاگم رو آپ دیت می کنم. در این یکماه نه خبری از دفع شر کرونا شده نه هیچی فقط محدودیت ها کمتر شده. حالا چقدر این کار درسته خدا داند ولی همه می دونیم که نمیشه همین طور راحت توی خونه نشست و باید چرخ صنایع بچرخه. 

چند هفته ای هست که می رم کلاس یوگا و از خودم راضیم. ازون جایی که سالنهای ورزشی بسته هستند واقعا اثر بدی در روحیه خیلی ها ایجاد شده. کلاس یوگا هم  وقتی هوا خوب هست برگزار میشه اونهم در فضای باز. کاهی احساس می کنم دیگه نمی کشم ولی این احساس یه احساس جمعیه.