گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

شک فرهنگی ۱

هیچ وقت مبنای دوست یابی من کشور یا شهر یا منطقه  نبوده که اگه بود همسرم لابد  باید اهل پایتخت می بود! این چند سالی که انگلیس بودم رفیق ایرانی من بهار بود که اونهم دوست دوران مدرسه من بود نه صرفا ایرانی مقیم آنجا که من تشنه معاشرتش بوده باشم. همنشین و همکلامهای روزمره من اغلب همکاران اهل اروپای جنوبی بودند که اونهم لابد برمی گرده به خلق و خوی گرم من و تمایل به معاشرت با آدمهای مثل خودم. از اوایل هفته پیش شروع کردم به مسیج زدن به دوستان ساکن هلند و اطلاع شماره تماسم و اینکه برگشته ام. سوال و جواب رخ داده بین من و یکی  از این دوستان سابق و آشنای کنونی خیلی جالب بود:
- محل کار جدیدت کجاست؟
- (پاسخ دادم)
- ای بابا!!!!!!!! 
من:  (واقعا دلیل چنین اظهار نظری رو درک نکردم! یعنی این مساله به این خانم اصلا مربوط نبود!)
این لحظه یکی از معدود لحظاتی بود که من چیز دیگری نگفتم. یعنی راستش حسش نبود...فکر می کنم در هر حرف و کلمه و جمله فارسی اینقدر پیام و منظور و کنایه می تونه نهفته باشه که نگو و نپرس. شاید به همین دلیله که ما ایرانی ها اینقدر از هم دلگیر میشیم. من یکی که همیشه کار خودم رو می کنم و میرم جلو و اینهم یک نشونه دیگه هست از پوست کلفت شدن.

تعطیلی این هفته من خیلی خوب و به موقع بود. کمِ کم در یازده سال اخیر چنین زمان استراحتی به خودم نداده بودم. فکرم رو به طور کامل از یه کار به مدت ده روز رها کردم و هفته دیگه با دعای خیر مامان و همکاری همسر کار جدیدم رو شروع می کنم. میدونم که این دو تا کمپانی خیلی با هم فرق دارند چه از نظر فرهنگ کاری و چه از نظر نوع محصولات حالا باید دید و بیشتر قضاوت کرد. از حالا برای سه هفته آینده من برنامه ریزی کرده اند که این خیلی خیلی با تجربه من در محل کار قبلی تفاوت داره!!! دلم می خواد کارم رو با انرژی مثبت شروع کنم پس تو این چند روز از هرچی مورد منفیه دوری می کنم.