انگلیسیها از یک جهت خیلی شبیه ما ایرانیها هستند و اونهم مزین بودن به
خصلت آب زیرکاهی و دو رو بودنه. مثلا ما در ظاهر به دوست یا همکارمون که به دیدنمون اومده میگیم
الهی قربونت برم، خیلی خوش اومدی! و در باطن: ای مردشور ریختتو ببرن که
بوی گند پیازی که خوردی داره خفم میکنه! نمونه انگلیسیش هم رفراندوم ماه
قبل بود: وقتی جناب همکار فردای انتخابات میاد سر جاش میشینه و میگه
خیلی از نتیجه ناراحتم و گوشه دهانش کج میشه! اون وقته که من ایرانی
میفهمم در ماتحت مبارک مراسم بزن و بکوب به پاست! این انتخابات به من و
امثال من خیلی مربوط نیست. مملکت ابا و اجدادیشونه و به خودشون مربوطه چه
میکنن. چیزی که خیلی منو ناراحت کرده شنیدن حرفهای همکار پاکستانیه وقتی میگه
میخوام به خروج رای بدم فقط به خاطر آینده بچه هام چون خارجیا نیان و شغل
مورد نظر اونها رو نگیرن! یا رئیس چینی وقتی در عین حالی که میدونه من
شهروندی هلند رو دارم جلوی همه ازم میپرسه: میتونی رای بدی؟ راستی قراره
چی بشه؟ و من تو عمق چشمهای یخ بادومیش میخونم که اون هم خودش رو زده به
اون راه که خارجیه! خلاصه در این دنیای دیوانه، خارجی اگه بتونه حتما به
خارجی خنجر میزنه.