گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

دلبستگی

همسر رفته سفر کاری. با اینکه چند ماهه‌ از هم دوریم اما انگار همین بغل بود. حداقل شبها باهم تلفنی حرف میزدیم. حالا که رفته اون سر دنیا من انگار چیزی گم کردم.

کی‌ با کی‌ بده؟

انگلیسیها از یک جهت خیلی‌ شبیه ما ایرانیها هستند و اونهم مزین بودن به خصلت آب زیرکاهی و دو رو بودنه. مثلا ما در ظاهر به دوست یا همکارمون  که به دیدنمون اومده میگیم الهی قربونت برم، خیلی‌ خوش اومدی! و در باطن:‌ ای مردشور ریختتو ببرن که بوی گند پیازی که خوردی داره خفم میکنه!  نمونه انگلیسیش هم رفراندوم ماه قبل بود: وقتی‌ جناب همکار فردای انتخابات میاد سر جاش میشینه و میگه خیلی‌ از نتیجه ناراحتم و گوشه دهانش کج می‌شه! اون وقته که من ایرانی‌ میفهمم در ماتحت مبارک مراسم بزن و بکوب به پاست! این انتخابات به من و امثال من خیلی‌ مربوط نیست. مملکت ابا و اجدادیشونه و به خودشون مربوطه چه می‌کنن. چیزی که خیلی‌ منو ناراحت کرده شنیدن حرفهای همکار پاکستانیه وقتی‌ میگه می‌خوام به خروج رای بدم فقط به خاطر آینده بچه هام چون خارجیا نیان و شغل مورد نظر اونها رو نگیرن! یا رئیس چینی‌ وقتی‌ در عین حالی‌ که می‌دونه من شهروندی هلند رو دارم جلوی همه ازم میپرسه: میتونی‌ رای بدی؟ راستی‌ قراره چی‌ بشه؟ و من تو عمق چشم‌های یخ بادومیش میخونم که اون هم خودش رو زده به اون راه که خارجیه! خلاصه در این دنیای دیوانه، خارجی‌ اگه بتونه حتما به خارجی‌ خنجر میزنه.