گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

ده سالگی

دیروز دقیقا ده سال از مهاجرت ما به اروپا گذشت. یک دهه پر از اتفاقات ریز و درشت که از من آدم به مراتب بهتری از آنچه بودم ساخت. میدونم که راه خوبی‌ رو پیش گرفتم و بی‌ نهایت به دانسته‌ها و تجربیاتم اضافه شده و حالا به قول یکی‌ از مدیران یونیلیور : من یک زن تکنیکال بین المللی هستم. زنی‌ که خودش رو همون طور که هست پذیرفته و خودش رو دوست داره. به سلامتیش، تغذیه جسم و روحش اهمیت میده، دنیا رو گشته و هنوز میخواد بگرده و مصمم تر از قبل راه و هدفش رو ادامه میده.



بیگ دیتا

وقتی‌ به عقب نگاه می‌کنم و به دورانی که دانشجو بودم، بیش از پیش به شکاف بین دانشگاه و صنعت پی میبرم و چه مباحثی که میتونستن به  ما آموزش بدهند و ندادند یا شاید هم نمیدونستند و کاری نکردند. نمونه ش مبحث آمار و بیگ دیتا است که من رو از وقتی‌ وارد صنعت و علوم کاربردی شده‌ام حسابی‌ شیفته خودش کرده. هفته پیش تو یک کارگاه جدید شرکت کردم و باز هم مباحث تازه‌ای در باره آنالیز داده‌ها یاد گرفتم. نکته جالب ماجرا برام این بود که میدیدم خیلی‌ از همکارهام اصولا مهندس شیمی‌ بوده ا‌ند اما شیفت کرده بودند به سمت آمار و سرسختانه دارند در این رشته تلاش میکنند و موفقند! لطف ماجرا اینجاست که وقتی‌ داده‌های پلنت رو برسی‌ میکنی‌ اگه بک گراند مربوطه رو داشته باشی‌، آنالیز راحت تر پیش میره.

چند نمونه از انگلیسی‌ هلندی




I want to show you the video "van" the accident

In case of alarm we g to the verzamelplaats

This is kip and egg

     These are examples of Dutch English

چالش های جدید

این روزهای من پر از اتفاقات تازه ست و پر از تجربیات جدید و یادگیری و یادگیری و طبعا هیجان زیاد. تو گروه ما فقط تکنسین های آزمایشگاه هلندی هستند و بقیه بلژیکی، لهستانی و ترک هستند. یه خانم میانسال هم با تیمش توی ساختمون ما هستند که اهل آفریقای جنوبیه. بر خلاف انتظارم بلژیکی ها خیلی با هلندی ها فرق دارند که باید بهش توجه ویژه بکنم مخصوصا آقای اهل والونیا که فرانسه زبانه و اعصاب نداره و برای من تحمل اخلاقش آسون نیست. تا حالا به خاطر اخلاق عوضیش دو دفعه ازم عذرخواهی کرده ولی من بیشتر دلم می خواد مرزهام رو باهاش مشخص کنم تا تنش کمتر باشه.
از اونجایی که واحد تحقیقات در سایت واقع شده و من باید پلنت رو هم خوب یاد بگیرم تا کارهای هماهنگی رو درست انجام بدم، باید تمام مدارک آموزشی رو که به زبان هلندی نوشته شده رو بخونم و اینهم برای خودش داستانیه 
راستی چقدر سخت بود خودم رو به رانندگی در سمت راست جاده عادت بده!!!!