گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

روزهای کووید ۱۹: قسمت سی و هشتم

به میانه ماه فوریه رسیده ایم. مملکت کماکان در لاک داون است و از هفته گذشته برف و یخبندان سراسری در هلند برقرار. از سالی که به این کشور اومدیم چنین زمستونی  رو به یاد ندارم: زمستون ۲۰۰۹ برای بار اول میدیم که کانالها  یخ زده بودند و مردم  روی اونها اسکیت می کردند.

بعد از یک هفته هوای سرد و برف و یخبندان، از فردا قراره هوا گرم تر بشه و به عبارتی دمای هوا به بالای صفر برسه. بیشتر روزهای هفته گذشته با وجود دمای پایین هوا آفتابی بود و مردم تونستند برای چند روز از اسکیت کردن روی یخهای طبیعی لذت ببرند. جلوی خونمون یه استخر تزیینی خیلی بزرگه که کاملا یخ زده بود و چند نفر هم روی اون اسکیت کردند.  من هم از پشت پنجره یا از توی ماشین و با تماشای مردمی که روی دریاچه یخ زده اسکیت می کردند کیف کردم. واقعا خوشحالم که در این روزگار افسردگی ناشی از کووید مردم تونستند کمی از زندگیشون لذت ببرند.

پسر گل ما هم که تا این ساعت قصد بیرون اومدن نکرده. من و پدرش بی صبرانه منتظریم