گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

سال نو میلادی

ماه دسامبر در آرامش کامل گذشت. به نظرم کار بسیار خوبی‌ کردیم که نیمه اول ماه سفر کردیم چون نیمه دوم اغلب همکاران رفتند تعطیلات و کمپانی به شکل نیمه تعطیل درامد و این یعنی‌ خود آرامش. در ده روز آخر سال تونستیم کمی‌ آپارتمانمون رو مرتب کنیم و دور ریختنی‌ها رو دور بریزیم، دو موزه که مدتها تو لیستمون بودند رو ببینیم، سریال تماشا کنیم، کمی‌ ورزش کنیم و زمانی‌ رو هم با دوستانمون بگذرونیم.

دیشب وقتی‌ کیفم رو مراتب می‌کردم و کارتهام رو به کیف پول جدیدی که دیروز با تخفیف خیلی‌ خوب خریده بودم منتقل می‌کردم به سالی‌ که گذشت فکر می‌کردم و سعی‌ می‌کردم اتفاقات مثبت سال ۲۰۱۵ رو جلوی چشمهام بیارم:

  • خودم، خانواده و دوستانم سلامت بودیم
  • سال گذشته از نظر کاری سال خوبی‌ برای من بود، پروژه خوبی‌ داشتم و خیلی‌ یاد گرفتم
  • اولین نیمه ماراتن زندگیم رو دویدم
  • مسافرت زیاد رفتم و به خصوص که اهرام سه گانه رو از نزدیک دیدم

امیدوارم سال میلادی پیش رو هم سال خوبی‌ باشه و از همه مهمتر صلح و دوستی‌ به خاور میانه برگرده.

 

سریال ۱

تا قبل از این که پایان نامه دکترام رو تحویل بدم تلویزیون تماشا کردن جز ثابت زندگی‌ من نبود. چند وقتی‌ هست که سریال نگاه می‌کنیم ولی‌ به انتخاب خودمون اون هم به مدد اینترنت پر سرعت اینجا. یک هفته ای‌ هست که دانتون ابی رو شروع کردیم. داستانش رو دوست دارم اما در واقع ما از این سریال بیشتر برای کمک به بهبود زبان انگلیسیمون استفاده می‌کنیم. این مجموعه تلویزیونی به وقایع اجتماعی- تاریخی‌ انگلستان و تاثیراتش بر زندگی‌ اشراف و مردم عادی اشاره داره.

ترافیک

در یک سالی‌ که من و مهربان همسر در تهران "باهم" زندگی‌ کردیم پروسه رسیدن از منزل به محل کار برای من خیلی‌ طولانی‌ و خسته کننده بود: ترافیک سنگین و آلودگی‌ هوا -که میدونم الان خیلی‌ هم بیشتر شده- امانم رو می‌برید. از محله مون بیزار بودم و این همه چیز رو سخت تر میکرد. وقتی‌ آمدیم دلفت دو سال اول تو محوطه دانشگاه یه آپارتمان خیلی‌ کوچک داشتیم و برای من فاصله هفت دقیقه ای‌ خانه تا آزمایشگاه مثل راه رفتن در بهشت بود: رهیده از ترافیک تهران!

در سه‌ سال گذشته از خانه تا مرکز تحقیقات یونیلیور که بیست کیلومتر بیشتر نیست رو اغلب با ترافیک پیمودم. از دو روز پیش قسمتی‌ از بزرگراه "آ ۴" بعد از ۶۲ سال پر فراز و نشیب‌ باز شده و من می‌تونم کمی‌ با آرامش رانندگی‌ کنم و به محل کارم برسم حتی اگه پیمودن این  راه موقتی باشه.


پی‌ نوشت: امروز تو اخبار می‌خوندم که ترافیک امسال ۲۵ درصد افزایش داشته!