گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

سریال ۱

تا قبل از این که پایان نامه دکترام رو تحویل بدم تلویزیون تماشا کردن جز ثابت زندگی‌ من نبود. چند وقتی‌ هست که سریال نگاه می‌کنیم ولی‌ به انتخاب خودمون اون هم به مدد اینترنت پر سرعت اینجا. یک هفته ای‌ هست که دانتون ابی رو شروع کردیم. داستانش رو دوست دارم اما در واقع ما از این سریال بیشتر برای کمک به بهبود زبان انگلیسیمون استفاده می‌کنیم. این مجموعه تلویزیونی به وقایع اجتماعی- تاریخی‌ انگلستان و تاثیراتش بر زندگی‌ اشراف و مردم عادی اشاره داره.

مسابقه ۲

مسابقه روز شنبه ۱۹ دسامبر برگزار شد و من موفق شدم.  همانطور که پیش بینی‌ می‌کردم:

۱. مطابق معمول سه‌ کیلومتر اول کسل کننده و شلوغ بود

۲. از کیلومتر ۱۸ حس عجیبی‌ داشتم چون از این بیشتر ندویده بودم. حسّی همراه با شک!

۳. تجربه بسیار جالبی‌ بود.

بر خلاف تصورم خیلی‌‌ها از کیلومتر ۱۵ به بعد یا آهسته میدویدند یا اصولا می‌‌ایستادند! خیلی‌‌هاشون کسانی‌ بودند که تا کیلومتر ۱۰  از من جلو زده بودند!

مدال یادگاری مسابقه رو اون روز تارا کوچولو دور گردنم انداخت که خیلی‌ بهم چسبید


مسابقه

فردا بعد از ظهر برنامه اینه که من اولین نیمه ماراتن  زندگی ام رو بدوم. کمی که نه خیلی هیجان دارم و امیدوارم از عهده اش بر بیام. از زمانی که با تشویق همکارم "نه ها"*، شروع به دویدن کردم، دو سال و نیم میگذره و من تو این مدت پیشرفت خوبی داشتم. دونده سریعی نیستم اما از استقامت بدنیم راضیم. تو این مدت عضو تیم کمپانی بودم و آهسته و پیوسته تمرین کردم و بیشتر از یکساله که با چند تا از دوستانم روزهای یکشنبه صبح میدویم. این با هم دویدنهاست که به آدم روحیه داده و حتی تو روزهای بارونی من رو  از خونه بیرون کشیده. از همه کسانی که من رو همراهی کردن ممنونم و دعا می کنم که فردا به خوبی پیش بره



  1. Neha