گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

روز‌های کووید ۱۹ : قسمت بیست و ششم

تابستون با همه خاطرات خوب کودکیش بالاخره چهرهٔ داغش رو به ما نشون داده. هوا اونقدر گرم شده که بی‌ شک سال دیگه باید کولر تهیه کنیم چون دیگه نمیشه تابستون‌های هلند رو با پنکه سر کرد.

بعد از یه دوره کنترل بیماری کوید دوباره آمار بیماران توی هلند داره بالا میره  و مردم بسیار بی‌ توجه هستند. وقتی‌ میرم خرید (که البته زیاد هم اتفاق نمیفته) ماسک میزنم و همیشه تنها کسی‌ هستم که ماسک داره. هجوم مردم به سواحل هیچ توجیهی‌ نداره و کاری هم از پلیس ساخته نیست چون اینجا کسی‌ عادت به دیسیپلین و پیروی از دستورالعمل نداره.

در دوره قرنطینه ملی‌، روی پروژه تولید محلول ضد عفونی‌ کننده کار کردم اما کمپانی تصمیم گرفت که این کار رو به واحد بلژیک و آلمان بسپره. اولش یه کم خورد توی ذوقم اما بعدش دیدم تصمیم خوبی‌ بود و ما سریع تمرکز کردیم روی پروژه‌های خودمون. 


همچنان بیشتر دورکاری می‌کنم اما گاهی هم میرم آفیس. در این چند ماه فرصت کردم که حسابی‌ روی نتورکم کار کنم و واقعیت اینه که باعث شد خیلی‌ خیلی‌ از کمپانی محل کارم خوشم بیاد. متاسفانه به خاطر شرایط اقتصادی خیلی‌ از کمپانی‌ها از جمله کمپانی ما باید یک سری از نیروهشون رو اخراج کنند. این حس اصلا جالب نیست اما از کنترل ما خارجه.  انقدر توی یونیلیور تغییر دیدم که آبدیده شدم اینم روش.


تصمیم داریم که برای یه هفته بریم یه منطقه کوهستانی دور از بنی بشر اما ممکنه دقیقه نود تصمیممون رو عوض کنیم و خونه بمونیم که فکر کنم تصمیم عاقلانه تری باشه. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد