روزهای عجیب و غریبی شده. سال ۱۳۹۸ رو با سیل شروع کردیم و حالا داریم با کووید ۱۹ به پایان میبریم. منم مثل خیلی از جون دوستهای دیگه، حسابی نگران و مراقب هستم. یه نگرانی بزرگم هم اینه که مامانم تنهاست و این جور وقتها حسش خیلی بد تره. به عنوان یه انسان جوون و سالم خیلی ترسی از مریض شدن خودم ندارم اما اصلا دلم نمیخواد که این ویروس رو به سالمندان و اون هایی که از نظر جسمی ضعیف هستند منتقل کنم. خبرهایی که از کشورهایی مثل چین، کره، ژاپن، ایران و ایتالیا میرسه آدم رو یاد داستان های مختلف از روزگاری که وبا همه گیر شده بود میندازه.
یه همکار دارم که قبلا اتاقم کنار اتاقش بود و بهش به هلندی "آقای همسایه" میگم. ایشون از سوزن، آمپول، واکسن، و طبعا آزمایش خون میترسه در حدی که اصلا آزمایش سلامت نمیده چون میگه به محض دیدن سوزن غش میکنم. هفته پیش اومد بغل دستم نشست و با اشاره به ویروس جدید پرسید: نسیم به نظرت ما زنده میمونیم؟!! تقریبا هر روز میاد سراغم و از آمار میگه و ابراز نگرانی میکنه چون بالای ۵۰ سال داره و مرده و خیلی آدم بی ملاحظه دور و برش زیاده که حتا بعد از دستشویی رفتن دست نمیشورند و همه اینها یعنی احتمال به ابتلای بالا!!! سعی میکنم دل به دلش بدم و صد البته که خودم هم نگرانم و مرتب آمار جهانی رو چک میکنم.
پر واضح است که انرژی پیرامونمون این روزها خیلی خیلی منفی شده. دیروز میخوندم که چه کار کنیم تا انرژی دورو برمون رو مثبت کنیم البته به سهم خودمون. پیشنهاد این بود که به گل و گیاه رسیدگی کنیم و یا سبزه سبز کنیم. اصلا احساس عید نداشتم ولی با خوندن این متن هم خودم عدس خیس کردم برای هفتسین و هم مامانم رو تشویق کردم که سبزه بگذره.
شما برای بهتر شدن روحیه خودتون و اطرافیانتون چه میکنید؟