گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

ماکسیما

تو جلسه یکی از همکاران خودش رو معرفی کرد و در آخر حرفهاش بی توجه به اینکه چند نفر از مدیران ممکنه چیزی از خانواده سلطنتی هلند  ندونند گفت: من اینجا راحتم آرژانتینی هم هستم مثل ماکسیما! اون چند نفر سرشون رو از روی دفترشون بلند کردند و نگاهی به بقیه انداختند که یعنی چه؟ پرزیدنت Benelux گفت:

.She is the queen. She made our king look good

من اصلا نتونستم جلوی خنده ام رو بگیرم و منفجر شدم. خداییش هم راست میگفت. هلندی ها برام تعریف کرده بودند که قبل از آشنایی ویلم الکساندر با ماکسیما همه به این فکر می کردند که بهتره مونارکی در هلند تموم بشه قبل از اینکه این بشر شاه بشه. خلاصه پرنس اون روزگار و شاه فعلی با ماکسیمای آرژانتینی آشنا میشه و کلی هم جنجال میشه سر اینکه پدر این خانم در دوران دیکتاتوری پست مهمی داشته. روزی که جلوی خبرنگاران حاضر میشن تا به سوالات خبرنگاران هلندی پاسخ بدن، از ویلم الکساندر سوال میشه در مورد ریفر دادنش به یه نامه که خیلی هم جنجالی شده بوده. ماکسیما رو میکنه به خبرنگاران و میگه خب این (الکساندر) یه کم خله. این جا بوده که به قول خود هلندی ها قلب ملت رو تسخیر می کنه. البته این طور هم گفته شده که اینو بهش یاد  داده بودند. خلاصه  این که ملکه ماکسیما از خود شاه محبوب تره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد