امروز تولد خاله منیر بود. اگر بود امروز ۷۰ ساله میشد. از صبح حالم خوش نبود. دلتنگی، سرما و تنهایی درد را دو چندان میکند. خاله هر چه بود عشق بود. این را که میگویم از سر گفتن نمیگویم، غیر از مادر پدرم و خاله منیر در زندگیم با انسانی به این عمق از خوش قلبی مواجه نشده ام. خاله زیبا هم بود؛ بسیار زیبا. شنیدهام عمو علی سنگ قبری با عکس خودش و خاله سفارش داده و بدون اطلاع به بچهها نصب کرده است. عمو حال خوبی ندارد، ورای باور من لاغر شده است از بس بدون خاله غذا از گلویش پائین نمیرود. خاله میگفت وقتی من نبودم، دور هم جمع بشوید، با موسیقی آرام و شرابی به دست به یاد من بنوشید و این طور به یادم باشید...