روز آخر کاری ۲۰۱۸ همراه بود با نهار کریسمس:خیلی هلندی طور و غیر رسمی هرکس یه پیش غذا یا غذای اصلی یا دسر آورده بود و دور هم نهار خوردیم. البته همه چیز خیلی مرتب بود و پلان شده. این جور برنامه ها بیشتر من رو یاد دانشگاه می اندازه و به نظرم برازنده محیط کار نیست. چه میشه کرد که این طرز فکر هم طرفداران خودش رو داره. من امسال آلبالو پلو درست کردم که با استقبال هم روبرو شد. منشی واحدمون یه خوراک گرم بلژیکی با گیلاس درست کرده بود که من خیلی دوست داشتم. هنوز مثل کمپانی قبلی اینجا جا نیفتاده ام و دوست پیدا نکرده ام اما میدونم که خیلی زود اینجا هم برام شبیه خونه میشه. خیلی وقتها دلم مثلا برای گپ زدن با ادی تنگ میشه یا نهار خوردن با لورنا.
جعبه کریسمسی که بهمون دادن رو دوست داشتم چون پر از هل هوله بود که به درد شبهای دراز زمستان و سریال دیدن ما می خوره. بعضی از همکاران جعبه و محتویاتش رو به خیریه اهدا کردن ولی من زدم زیر بغلم و آوردم خونه
سلام. من از وبلاگ نویسای قدیمی ام. دوباره وبلاگمو بروز کردم . میخام مطلب بزارم. خوشحال میشم تبادل لینک کنیم و سر بزنید. اگر موافق بودی برام نظر بزار.