درست ۲۷ روز از شروع کار جدید میگذره. من برگشتم هلند و تقریبا هر روز خدا رو شکر میکنم که بهم اراده داد تا تصمیم به جابجای بگیرم. محیط کار جدید جذابیتها و ترسهای خودش رو داره؛ اگه بخوام خیلی خلاصه بگم اینه که در مقایسه با صنایع غذایی خیلی جدیه!
از نظر ظاهری هم هم بهتره هم بدتر: واحد ما تو یه ساختمون خیلی قدیمی قرار گرفته و خبری از اپن آفیس بزرگ و شاد و رنگی نیست. در عوض تقریبا هرکس آفیس خودش رو داره که من عاشقشم چون بهم اجازه میده رو کار خودم تمرکز کنم و از برخورد بی مورد با همکار جلوگیری میکنه.
این روزها حسابی سرم با قوانین ایمنی گرمه. پروژه مربوطه رو هم فعلا دوست دارم و عنوانش چیزیه که خیلی دوست داشتم یه روزی انجامش بدم.