گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

بیرمینگهام

بار دوم بود که میرفتم بیرمینگهام ولی‌ این بار کمی‌ بیشتر از دانشگاه را دیدم. بعد از چند سال زندگی‌ در کشور مسطحی مثل هلند دیدن تپه و خیابانهایی که پر از سربالایی سرپایینی هستند خالی‌ از لطف نبود. این شهر یک شهر هفتاد و دو ملت است: پر از هندی، پاکستانی‌، روس، لهستانی، عراقی‌، کورد و (البته) ایرانی‌ و غیره. اینجاست که مدل رانندگی‌ کاملا با هلند، آلمان و سوئد متفاوت میشود: لایی کشیدن امری عادیست و راهنما اغلب بلااستفاده! هر روز که می‌گذره بیشتر متوجه حرف‌های دوستم "بهار" میشوم که انگلستان جاییست بین ایران و آمریکا! 

سفر کوتاه و خوبی‌ بود. دیدن آشنایان بعد از ده یا پانزده سال خیلی‌ چسبید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد