گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

نقطه شروع

دلشوره‌های مادرانه و نگرانی‌های پدرانه زیباترین احساساتی‌ هستند که دو موجود میتوانند بدون هیچ توقعی به تو داشته باشند. به مادر گفتم نگران من نباش همه‌چیز به نظر تحت کنترله. گفت: من نگرانم که تو استرس بگیری. الهی که من قربون دلت بشم. من که میدونم تو هیچی‌ نمی‌گی اما بخش بزرگی‌  از هوش و حواست پیش منه.

خونه موقتم رو دوست دارم. دیروز صبح می‌خواستم نقش یک همسر مهربان و کدبانو رو بازی کنم و برای همسر نیمرو درست کنم که متوجه شدم اجاق برقی‌ کار نمیکنه. یاد روز‌های اول مهاجرت به هلند افتادم که ماشین لباس شویی ساختمان راه نیفتاده بود و بابا در اولین و آخرین ایمیلش به من سفارش کرد که نگران نباشم این چیز‌ها حل میشه. منم الان خودم رو زدم به بی‌ خیالی و مثلا این قضیه برام مهم نیست!

مهربان همسر تا جای که از دستش بر اومد تو این جابجایی به من کمک کرد و من خیلی‌ ازش ممنونم.

فردا اولین روز کاریه و من خیلی‌ بهش فکر می‌کنم. امیدوارم شروع خوبی‌ باشه.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
یک بنی چهارشنبه 21 بهمن 1394 ساعت 21:25

مبارک باشه جابجایی. موفق باشید. به مهربان همسر هم سلام برسونید.

merci

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد