گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

روزهای کووید ۱۹: قسمت نهم

امروز رو با کوفتگی و بی حالی  شروع کردم اما مثل تمام یک هفته گذشته لباس مرتب پوشیدم حسابی آرایش کردم ، عطر زدم و سعی‌کردم به خودم روحیه بدم. همسر که رفت برای دوچرخه سواری روزانه اش، شروع کردم به تهیه نهار و البته تلفنهای تبریک عید. این بین موسیقی هم به راه بود و دیدن عکسهای دخمل کوچولو و گاهی فیلمهاش حسابی بهم انرژی مثبت میداد.

تو خبرهای خونده بودم که دیروز تو مناطق شمالی و راندستاد، جمعیت زیادی رفته بودند ساحل تا از هوای بهاری لذت ببرند!!! خدا رو‌ شکر امروز رویه بهتری پیش گرفته شده حالا یا با زور قانون یا خود مردم. مردم کم و بیش از هم و یا از دولت گله می کنند ولی وقتی به زندگیشون نگاه می‌کنی میبینی خودشون هم‌ ۱۰۰٪ رعایت نمی کنند به عنوان مثال خانواده های بچه دار همچنان باهم در حال مراوده هستند در صورتی که همه می دونیم بچه ها به شدت ناقل بیماری هستند. 

دیروز عصر یک ساعتی توی حیاط نقلیمون وقت گذروندم و بعضی از پیچکهای توی باغچه رو از جا کندم و خاک بخشی از باغچه  رو زیرو رو کردم. دلم می خواد دو تا بوته گل رز توی باغچه بکارم ولی با این وضعیت نمیشه رفت فروشگاه و خرید کرد! ترجیح می دم امسال از چنین خواسته هایی چشم پوشی کنم اما توصیه های بهداشتی و پزشکی رو‌ جدی بگیرم.

فردا روز خیلی پر جلسه ای پیش رو دارم اما دلم می خواد بعدش برم کمی پیاده روی یا  بدوم.