گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

مسابقه

یکشنبه مسابقه داشتم. قرار بود با ویویانا روز اول جولای ۲۱ کیلومتر بدویم. برگزار کننده مسابقه مرکز تحقیقات سرطان انگلستان بود و شرکت کننده‌ها فقط خانم بودند. چند هفتهٔ قبل انتظار نداشتیم که روز مسابقه دما به ۲۹-۳۰ درجه برسه اما رسید! تو مسیر مسابقه تقریبا هر ۳ تا ۴ کیلومتر یه ایستگاه آب گذشته بودند اما با این حال شرایط برای دویدن خیلی‌ مناسب نبود. این چهارمین نیمه ماراتنم بود و همیشه ۳ کیلومتر آخر برام خیلی‌ ساخته ولی‌ این بار ۱۰ برابر سخت تر بود و تقریبا گریه‌ام گرفته بود. 

قبل از مسابقه برامون یک بسته فرستاده بودند که توش علاوه بر شماره دونده، یک بند کفش صورتی‌ و یک برگه هم بود. روی برگه میتونستی بنویسی‌ که برای چه کسی‌ تو این مسابقه میدوی؟ روز مسابقه شرکت کننده‌ها برگه مزبور رو پشتشون سنجاق کرده بودند. یکی‌ نوشته بود برای مادرم و خواهرم، یکی‌ برای مامان و یکی‌ مامانم و بردارم که خوندنشون حال آدم رو منقلب میکرد. 

اون روز هم گذشت و گرفتگی عضلات هم با نرمش و پیاده روی و ماساژ برطرف شد اما لذت گذر از خط پایان هنوز زیر زبونمه.


نظرات 2 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 26 تیر 1397 ساعت 20:27 http://seventhsky.blogsky.com/

ایول
ای کاش همه ی خانم های ایرانی مثل شما اهل ورزش و دویدن بودن!! اینجوری دیگه این همه مریض نمیشدن!
21 کیلومتر!! خداییش دمت گرم

الهه دوشنبه 18 تیر 1397 ساعت 14:43

آفرین دوستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد