گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

ابرو

ایستاده بودم جلوی آینه و با قیچی کوچکم قد ابروهام رو کوتاه می‌کردم. وقتی‌ دبیرستان بودم در گیر و دار آمادگی برای کنکور، از نظر همکلاسی‌های اغلب درس نخوان، ابروهای فر خورده و بلند من معضلی بودند.

بعد تر که دانشجو شدم مامان دستی‌ به ابروهام کشید و کم کم مرتب شدند. کماکان ابروهای من موقع ناهار سوژه بودند با فیدبک‌هایی مثل: این دفعه چقدر خط ابروهات خوب شده و غیره.

از وقتی‌ از ایران خارج شدم ۹۹% موقع خودم ابروهام رو سر و سامان میدم هر بار هم که میرم ایران فشن ابرو در خارج از خانواده من یک مدل به خصوصه! اما من سالهاست که چهره ساده و شرقی‌ خودم رو دوست دارم. محیط کارم هم ایجاب میکنه که تا حد امکان ساده باشم. بگذریم که خط چشم کشیدن من برای خیلی‌‌ها سوال بوده و هست!

یکی‌ از شبهای تابستان امسال که عزادار مامان فرزاد بودیم و خانواده عمه ش مثل قرار هرشب پیش ما بودند، شوهر عمه‌ هفتاد یا هشتاد ساله فرزاد خیلی‌ بی‌ ربط رو به من کرد و گفت: خانم منو میبینی‌ که ابروهاشو تتو و چقدر تغییر کرده؟ شما هم برو ابروهات رو تتو کن! من نگاهی‌ به خط‌های تا به تای ابروهای عمه همسر و فکر کردم...نه اصلا فکری نکردم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد