امروز یک روز بسیار زیبا و آفتابی پاییز ایه: پنجم آبانماه یا ۲۷ اکتبر. مشغول یک سری خرده کاری هستم پشت میزم و خودم رو به یک چای دلچسب و کیت کت مهمون کردم. دو هفته ای هست که تو یک دوره ستاره شناسی در دانشگاه کرنفیلد ثبت نام کردهام و از این کارم خیلی راضیم. همیشه دلم میخواست که قدری از نجوم سر در بیارم و این کلاس حس خوبی بهم میده. اغلب شرکت کنندهها دانشجویان رشته هوا فضا هستند و برای اونها هم جالبه که من و همکارم از فیلد غذا مشتاق این علم هستیم. راستش یک دلیل خیلی بزرگ که منو به این سمت کشوند این بود که دلم میخواست اگه روزی مادر شدم تا حدی جوابی برای سوالاتی که یک نیم وجبی کنجکاو میتونه از من بپرسه داشته باشم. اصولا هم از یک بعدی بودن خوشم نمیاد و دوست ندارم زندگیم تو مهندسی شیمی خلاصه بشه. واقعا مبلغی که برای این دوره پرداخت کردیم بی نهیات ناچیزه. اینجوری میشه که زندگی حسابی شلوغ پلوغ میشه و روز جمعه خدا خدا میکنی که روز تموم شه و بری خونه بعد یهو یادت میفته که امروز روز جهانی رسد ماهه و هی خودت رو ترغیب میکنی که سر به رصدخانه دانشگاه بزنی.
از کار هم بگم که دوباره کتگوری و مدیریت در حال تغییره و هر از گاهی یه بیانیه یا ایمیل دریافت میکنیم که این میره اون میاد و عمر ما هم در حال گذر...
قوانین مربوط به مادران، احداث مهد کودک در سایت، زمان شیر دهی و مرخصی زایمان رو تغییر دادن و به نظر خیلی خیلی بهتر شده. در کّل یونیلور در مورد ساعت کار شناور و کار از منزل خیلی نسبت به کمپانیهای دیگه پیش رو هست و باید قدرش رو دونست.