گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

گل کو

گل کو می آید /گل کو می آید خنده به لب. / من ندارم سر یاس،/ زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید.

روزهای کووید قسمت چهل و یکم

از هفته گذشته دوباره ازمون خواستند که در حد امکان خونه بمونیم و نیایم آفیس. دلیلش هم بالارفتن دوباره آمار کرونا در کشور و همین طور در سایت بود. هفته قبلش به واسطه پسر آنفولانزا گرفتیم و‌ حتی فکر کرده بودیم که کووید گرفتیم با وجود اینکه تب نداشتیم. تا گرفتن جواب تست پی سی آر یه چند تا سکته ناقص زدم. همسایه مون هانس هم تستش مثبت شده بود و چون ویکند قبل با همسر دویده بودند، ریسکش بود که همسر هم مبتلا شده باشه. با این که واکسن زدیم اما همچنان باید مراقب باشیم و راستش رو بخواهید حسابی خسته ایم از این وضعیت مثل همه!

سرکار هم همه چی شلوغ پلوغه مطابق معمول آخر سال. 

نمی دونم‌چرا تنبل شدم و اینجا نمی نویسم؟

روزهای کووید ۱۹: قسمت چهلم

امروز‌صبح دوز دوم‌ واکسن کووید رو زدیم. هنوز دستمون درد می کنه که چندان مهم نیست. دلم می خواد زودتر همه مردم جهان واکسن بزنن به خصوص کادر درمان! 

روزهای کووید ۱۹: قسمت سی و نه

بعد از چند ماه دوباره برگشتم!

مهمترین اتفاق این دوران که من رو از خیلی از کارهای روزمره ام مثل وبلاگ نویسی دور نگه داشته بود تولد پسرم بود. پسر کوچولوی ما روز اول اسفند به دنیا اومد. سعیم رو می کنم که اینجا رو تبدیل به نوشته های مادرانه و این جور مسایل نکنم و براش در یه وبلاگ جدا بنویسم که شاید بعدها دلش خواست و خوند. از مرخصی زایمانم ۱۲ روز باقی مونده و به زودی باید برگردم سرکارم. هم خوشحالم و هم نه....امیدوارم همه چی خوب پیش بره.


اینجا هنوز همه واکسن نزدن و روندش خیلی هم کنده. آمار و ارقام هم هنوز خیلی خوب نیست و همچنان باید خیلی مراقب بود. 

روزهای کووید ۱۹: قسمت سی و هشتم

به میانه ماه فوریه رسیده ایم. مملکت کماکان در لاک داون است و از هفته گذشته برف و یخبندان سراسری در هلند برقرار. از سالی که به این کشور اومدیم چنین زمستونی  رو به یاد ندارم: زمستون ۲۰۰۹ برای بار اول میدیم که کانالها  یخ زده بودند و مردم  روی اونها اسکیت می کردند.

بعد از یک هفته هوای سرد و برف و یخبندان، از فردا قراره هوا گرم تر بشه و به عبارتی دمای هوا به بالای صفر برسه. بیشتر روزهای هفته گذشته با وجود دمای پایین هوا آفتابی بود و مردم تونستند برای چند روز از اسکیت کردن روی یخهای طبیعی لذت ببرند. جلوی خونمون یه استخر تزیینی خیلی بزرگه که کاملا یخ زده بود و چند نفر هم روی اون اسکیت کردند.  من هم از پشت پنجره یا از توی ماشین و با تماشای مردمی که روی دریاچه یخ زده اسکیت می کردند کیف کردم. واقعا خوشحالم که در این روزگار افسردگی ناشی از کووید مردم تونستند کمی از زندگیشون لذت ببرند.

پسر گل ما هم که تا این ساعت قصد بیرون اومدن نکرده. من و پدرش بی صبرانه منتظریم 

روزهای کووید ۱۹: قسمت سی و هفتم

گل بود و به سبزه نیز آراسته شد: دولت مارک روته که از ائتلاف چند حزب تشکیل شده بود در پی برملا شدن رسوایی مالی اداره مالیات هلند مجبور به استعفا شد. وسط اینهمه مشکلات که کووید ایجاد کرده باید لنگ لنگان پیش برن تا دو ماه دیگه که انتخاباته. دولت هلند سال ۲۰۰۲ هم در پی رسوایی نقشی که ارتش هلند در نسل کشی مسلمانان بوسنی ایفا کرده بود مجبور به استعفا شد.

این روزهای کشدار هم دارند می گذرند. تا دیروز ۱۵ ژانویه چیزی حدود ۵۵ هزار نفر توی هلند واکسینه شده اند. اخبار رسیده این طور میگه که شرکت فایزر نمی تونه واکسنهای سفارشی رو سر وقت تحویل بده، چیزی که دور از انتظار هم نبود.علاوه بر گونه بریتانیایی ویروس گونه های افریقای جنوبی و برزیلیش هم شناسایی شده اند.اینها شده اند اخبار روز و دغدغه ما و البته در کنارش اخبار گرونی وحشتناک در ایران و آلودگی بیش از حد هوا.